جدول جو
جدول جو

معنی ساکت شیرازی - جستجوی لغت در جدول جو

ساکت شیرازی
(کِ)
میرزا غلامرضا شیرازی از شاعران و خوشنویسان شیراز در اوائل قرن چهاردهم هجری قمری بوده و تا سال 1313 هجری قمری حیات داشته است. او راست:
در فصل بهار با یکی حور سرشت
یک شیشۀ می بطرف جوی و لب کشت
بهتر بود از کوثر و از هشت بهشت
این عشرت را نباید از دست بهشت.
(از ریحانهالادب ج 2 ص 149 از بهار عجم ص 545)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(یِ)
یکی از شعرای دورۀ شاه طهماسب صفوی است و این بیت از اوست:
بر تربت خاکی ز کرم یار گذر کرد
کوجان که فدای قدم یار کند کس.
(از قاموس الاعلام ترکی ج 3 ص 2013)
لغت نامه دهخدا
(غَ رِ)
شیخ محمد متخلص به ساغر. از شاعران قرن سیزدهم و معاصران و معاشران رضا قلیخان هدایت بود. پدرش شیخ مؤمن عرب خزاعه ساکن شیرازو مجتهد آن شهر بود. شیخ محمد نیز مرتبت پدر را دریافت و در مسجد جامع پیشوای مقتدیان بود و با وجود زهد و تقدس صحبتی خوش و طبعی بذله گوی داشت. او راست:
گر بر بت به صدق دل عرضه کنی نیاز را
به که به زرق در حرم جلوه دهی نماز را
گرچه برای بندگی ساکن مسجدم ولی
بندگی خدای کو بندۀ حرص و آز را؟
ای سوی کعبه رهسپر بین به کجاست روی دل
شاد مشو که همرهی قافلۀ حجاز را !
از گدائی ّدر میخانه شاهی کن طلب
و اندر آن درگاه یکسان بین گدا و شاه را.
نیافتیم ز عیش جهان بجز حسرت
فروختیم به دنیا اگر چه عقبی را
ریا همین بر عشاق نیست ورنه فقیه
امام شهر نگردد اگر ریا نکند.
اگر زصحبت دردی کشان کناره کنم
به روی پیر مغان چون دگر نظاره کنم ؟
بهار میرسد آن به که توبه را شکنم
چو فصل گل گذرد توبه دوباره کنم.
رجوع به مجمع الفصحاء ج 2 ص 181 و ریاض العارفین چ 1305 هجری قمری ص 261 و تذکرۀ دلگشا تألیف علی اکبر بسمل شیرازی نسخۀ خطی کتاب خانه ملی شود
لغت نامه دهخدا
(شَ کَ تِ)
شمس الدین حسن. از مردم فارس بوده است که در زمان مؤلف مجمعالفصحاء به تهران آمده بود و از علوم ادبی و غیره اطلاع کافی و در شاعری مقامی عالی داشته است و مؤلف مجمعالفصحا پاره ای از اشعار او را آورده است. (مجمعالفصحا ج 2 ص 248)
لغت نامه دهخدا